زندگی
دلم میخواد intensively زندگی کنم،
زندگی خیلی فراتر از اونیه که ما داریم غصه دغدغه های ایرانی بودنمونو میخوریم
زندگی همون رویایی زمان نوجونیمونه
دلم میخواد؛
یه جایی توی اروپا باشم،
اجاره مو به موقع پرداخت کنم،
کارهایی که میخوام* رو داشته باشم،
صبحهای زود بلند شم و ورزش کنم،
تحصیلمو اونطوری که میخوام داشته باشم،
خوشی** هامو داشته باشم، که سفر کنم، معاشرت کنم، قهوه بدون کافئین که نه، یه نوشیدنی بخورم معده م هلاک نشه،
و به این فکر کنم، گاد دم ایت، چقدر من خر بودم که زودتر این سبک زندگی رو شروع نکردم،
که چقدر این دنیا بهمون بدهکاره بچه ها!!
بازم شکر.
راستی چون معلوم نیست چی میشه، داشتم فکر میکردم که کار فریلنس، خیلی هم کول نیست وقتی رو برنامه نیستم. دلم میخواد توی یه آزمایشگاه ،نه کار ازمایشگاهی، کار تحلیلی بکنم، کار تو آزمایشگاه رو فعلا دوست تمیدارم و ازش زده شدم تا ببینم مودم چه شکلیه، که برام سابقه بشه.
میدونم خودمو بکشم براش، پیدا میشه، ولی از خودم مطمئن نیستم که به اندازه ای کافی باشم... چون کار تحلیلی توی خونه یا افیس خیلی کول تره، ازمایشگاه خیلی هم تحفه جان نطنزی(؟؟) نیست،
یه چیزی میشه دیگه، الان نمیخوام بهش فکر کنم.
منم که میام از دغدغه هام مینویسم و حس میکنم ایتس اعصاب خورد کن و ادامه ندم
انی وی،
شبتون بخیر
محرم هم به ائمه خوب خودم و شما خوبان (بهرام رادان هم رفت قاطی مرغا-سلطان پراکنده نویسی) تسلیت
باشد در پناه الهی باشیم
- ۰۲/۰۵/۰۲
میشه منم ببری اروپا ؟:(((