ذهن نشین

I'm Sekai and that's all

ذهن نشین

I'm Sekai and that's all

سلام خوش آمدید

۳ مطلب در مهر ۱۴۰۰ ثبت شده است

خیلی وقت پیش کروسان که پخته بودم ، به همسایه پایینی مون هم دادم؛ 

حامله ست خانومش...

 

امروز دیدم برامون توی ظرفی که کروسان گذاشته بودم ، دهی تخم مرغ محلی قشنگ توی همون ظرف گذاشته کنار یه مریم ،

قلبم رفت آخه crying خیلی خوشحالـــم کردن heart

 

میخوام با همون تخم مرغ ها یه چیز خوشمزه درست کنم برای فردا ببرم براشون...

فقط نمی دونم چی -_- blush

 

  • Sekai desu

نمیدونید چقدر چیل کردن بعـــد از دو سه روز نوشتن لودیش و اجبار به نوشتن پروپوزال خشک ، میچسبه.

 

مامان حق داشت بگه، گفتم برو ریاضی. و با کله رفتم توی چیزی که چندبرابر بقیه باید جون بکنم توش. من هنوز خودمو برای انتخابی که کردم درک نمیکنم ، ولی میدونم اگر چیزی جز ژنتیک یا سلولی بخونم ، تا آخر عمر حسرتشو دارم.البته برای چیزای دیگه هم خیلی حسرت دارم، مثل نقاشیم ، مهندسی  و تئاتر...

من هنوز حکمت این چسندگی لجوجانه به این راه رو نمیفهمم.

میدونم الان نمیتونم رهاش کنم. 

ولی آرزو میکردم کاش می تونستم تغییر بدم اون صدای درونمو.کاش یه روز تصمیم بگیرم راجبش جدی فکر کنم.

  • Sekai desu

یک ماهه این عادت چای خوردن درحد مرگ از سرم افتاده و بابت بی نهایت سپاسگزارم.

احساس میکنم یه ماده ای که شیره جونمو می مکید از بین رفته :))

  • Sekai desu