ذهن نشین

I'm Sekai and that's all

ذهن نشین

I'm Sekai and that's all

سلام خوش آمدید

زنده گی! یا بودن، یا شدن

سه شنبه, ۲ خرداد ۱۴۰۲، ۱۲:۲۵ ق.ظ

زنده بودن در هرجایی از بدن، یه حس متفاوت رو موجب میشه. 

مثلا با سر که بهش فکر میکنم، یه چیز عجیبیه. یه بُعد همیشه ی خدا حیرت انگیز که این جمله توی مغزم مدام در این حالت تکرار میشه:((اینجا دقیقا کجاست؟))

با قلب که تجربه ش میکنم، میشه:((یه بانک از احساساتی که از گذشته تا بحال با خودم حمل میکردم و بعضا یه سری احساس احتمالی  به آینده.))

با شکم که بهش فکر میکنم، میشه :(( یه بخش بدون حس که ازش حس فشار میکنم و البته معده ام انگار میگه گشنشه :)))))

واقعا از شکم، یه حس کامپیوتر واری به زندگی دارم. هنوز نمیتونم زبونشو بفهمم.

و با پاهام، یه گرمای بسیار عجیبی رو حس میکنم. شاید یه جور امید که از پاهام حس میشه. یه جور حس آمادگی قبل از دویدن توی مسابقه. یه حس خوبیه.

برای همینه میگم حس امید از ریشه میاد، ریشه ماها هم پاهای ماست. 

ولی هنوز شکم رو درک نمیکنم. مثل یه پل بتنی خاکستری حسش میکنم. برای همینه امیدی که از پاهام حس میکنم به قلبم کم میرسه. 

شما ها هم با چشم های مختلف از اعضای بدنتون به جایی که توش هستید نگاه کنید. 

*+امیدوارم بتونم این حیرت رو در مواقع عادیم از زندگی، تافت بزنم و نگه دارم. حس باحالیه. 

  • ۰۲/۰۳/۰۲
  • Sekai desu

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.