بی نام
شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۲:۱۶ ق.ظ
جزوه آمار رو نوشتم
روپوش آزمایشگاهمم آماده ست
برای امتحان هم تا حدی خوندم
به مقداری زیاد هم بیخیالی در خونم دارم. آماده ام.برای یه شنبه زرگنده
امروز صبح کلاس تشکیل نشد
اخر دوست عزیزم، استاد گلم، شما که شیرازی نازنین، چرا خودت 8 صبح کلاس میذاری؟😑🤦😹
ولی هفته خوبیه. اگر پی ام اس و افتر پی ام اس بدون درد طی بشه 🐇
هرچند این وضع بخاطر امتحاناست. ادای چیل کنندگان رو درمیارم فعلا.
نیاز دارم برم یه تور و فریاد بکشم،
یه داد بسیار بلند از اعماق وجودم
(یه لحظه تصور کردم کار امروزو به فردا محول نکنم و وقتی مادر خونه نیست برم و جیغ بزنم)
هرچند میشه بالش و پتو رو بگیرم جلوی دهنم ولی همسایه بدبخت پنیک میکنه. همینطوریش وقتی نگام میکنن، خودم حس میکنم توی چشماشون اینه که " واو اونی که میشونیم ایشونه؟:)))
انی وی،
داریم با زندگیمون چه گلطی میکنیم دقیقا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 👺☠️💩
- ۰۲/۰۲/۳۰
امتحانت خوب شد؟
زندگی همین تجربههاست انی وی :د
ولی اگر زود بهمون بگن، تنبل میشیم :)