ذهن نشین

I'm Sekai and that's all

ذهن نشین

I'm Sekai and that's all

سلام خوش آمدید

بده بزنیم

سه شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۲:۱۷ ق.ظ

اینکه تازه فهمیدم آزمایشگاه بیوشیمی تایم 12 هم داره، یعنی خسته نباشی دلاور!!

خرداد هم به حول قوه الهی پرونده آزمایشگاه بسته میشه و من سر راحت بر بالین میذارم💚آخ زندگی. چقدر منتظر این لحظه بودم که نگران نشستن سر کلاسای اوت او لایف زیست نباشم. خیلی خر بودم خدایی.. خیلی. اشکالی نداره... 

اماااا

 

و محمدعلی،محمدعلی، محمدعلی... 

هیع ای پسر!

امیدوارم یه روز بهت بگم در کراش مزخرفی که ازت داشتم مخم خازن سوزوند. :))

ولی خیلی به خودت افتخار میکنی، باعث جون گرفتن انگیزه های یه نفر شدی. نه؟

خیلی هم سیگار دوست داری؟ اما من نه. وقتی به بدنت اهمیت ندی، چطور میتونی خودتو دوست داشته باشی. 

ولی علی، تو واقعا شبیه اون یارو نیستی؟ مگه همه شبیه هم نیستن؟ من خیلی حس میکنم هستن. همه آدمها شبیه همن. شایدم تو شبیه اون اکس باشی. اما میخوام خودمو گول بزنم. اصلا نمیدونم رها کردن کراش بودنت، چی در پی داره و

نه اینکه مهم نباشه، نه. مهمه! قطعا سرم شلوغ تر بشه، لابه لای زندگیم گم میشه، 

اونطوری منم زندگی رو شاید بهتر بفهمم، اینکه واقعا آدمها روح هاشون روح های مشابه رو جذب میکنه؟ یا اصلا میشه تنها موند و بی نیاز از دوست داشتن کسی؟ 

اره، قضیه رو فلسفی کنم،همین کراشی دور، همین اصطلاحا جذب ناخوداگاهت، درس زندگی یادم میده. شاید یادگرفتم به آدما دوباره اعتماد کنم؟ 

بستگی به اینم داره که واقعا بخوام دیدگاهامو تغییر بدم یا نه. 

میگم مملی، 

نکنه کراشی هورمونیه؟ 

هه، دختر. جدی باش ! تو همین الانشم از روی ظاهر جذاب و کاراکتر ات گویینگش جذبش شدی... 

شاید اگه هیچ وقت نمی دیدمت... هیچ کدوم ازین جرات ها رو پیدا نمیکردم

که سعی کنم خودم باشم، 

شاد باشم، 

دنبال چیزی که میخوام برم، 

به خودم باور داشته باشم، 

به نظرت باید ازت تشکر کنم یه روز؟ 

یا نه؟ 

فاصله رو حفظ کنم؟ 

ولی خیلی ممنونتم. خیلی. 

کاش یه روز بتونم جز کراشی بودن، باهات واقعا دوست بشم! 

حس خوبی بهت دارم. بنظرم شجاعی. در برابر خودت. چون رهایی محمدعلی. 

فا* ایت، از عشق متنفرم. از ضعفش. 

کاش میشد دنیا قبل از اینکه منجی ش بیاد، 

بمب اتم توش نترکه. 

هووف خدایا. یه کاری کن آرامش بگیرم. من میدونم اینا همش بخاطر بهاره. 

 

 

  • ۰۲/۰۲/۱۲
  • Sekai desu

نظرات (۱)

چند وقت قبل یه کراش مشابه داشتم. خوبه بهش نگفتم. چون دود شداحساسم بهش . در حتلی که کلی تغییرم داد. 

پاسخ:
وای نگو.. من فقط وقتی که زن بگیره میتونم رهاش کنم😹😹
من البته حیثیتم به فنا رفت و خیلی خیلی تابلو کردم جلوش😸😸
ولی حضور  ادمی، هیچ وقت بی دلیل نیست..

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.