ذهن نشین

I'm Sekai and that's all

ذهن نشین

I'm Sekai and that's all

سلام خوش آمدید

دوازده شب و پست شتر گاو پلنگ

دوشنبه, ۲ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۲۶ ق.ظ

چرا واقعا شبایی که به کارام نرسیدم دوازده نیمه شب، تازه موتورم روشن میشه؟

دارم نقاط اشتراکمو با سیندرلا پیدا میکنم،  

من تازه جادوی عدم تمرکزم 12 نیمه شب از کار میفته

خداوندا کرمت را شکر :-|

-

راستی دقت کردین چقدر اشتراک نماوا و فیلیمو زیاد شده؟؟

جدا انقدر بخوام برای ویدیو و نت پول بدم میرم کتاب میخرم خب!

چخبره؟؟سرجمع با نت 200 تومن باید برای سه ماه اونم تااااازه با تخفیف برای سریال ایرانی دیدن داد!!

من الان یه قسمت آنتن رو دیدم، یکم دوستش داشتم، بازی پژمان جمشیدی از حشویات فیلمفارسی بودنش کم کرده:))

البته که نوبت لیلی همچنان تحسین شده منه، تا بعد امتحانای ترمم ببینم.

جدا واقعا خاک تو سر قیمتا و قیمت گذاری و غیره و غیره.

ولی خب به جای سریال میرفتم مجموعه رمان میخریدم اگر بنا به خرج کردن چنینی بود. 

 

یه علت اعصاب خوردی من، هول بودن فامیل همسایه پایینیمونه که علاقه پیدا کرده ننه ش بیاد خواستگاری من! کی ؟؟؟من!؟؟ منی که عملا ر.. م سر مرد ایرانی سنتی کپکوی ریش دار که سمت ارزش داشته باشه

حقیقتا از ازدواج سنتی متنفرم!!! متنفر!!

آخه یارو چقدر چسخل و نفهمه به چند علت:

یک، تو این وضعیت سیاسی مبهم و گرونی کسی دنبال دختر برای پسرش نمیگرده مگه اینکه فهمیده باشه پسره داره چهارتاچهارتا صیغه ساعتی میکنه :))  و آره. دنبال برده برای پسرش باشه. 

دو، دنبال منفعت از دختره و خانوادش باشه. 

سه، خر باشه. 

که در هر سه حالت منزجرکننده و بشدت توهین به شخص منه.میدونن من از ازدواج اعم از سنتی، صنتعی متنفرم!!! و ازونطرف هم که مامان هم برخلاف تحصیلاتش از دانشگاه خوب تهران، عقبه سنتی داره و در نتیجه مثه همه ی مامانای ایرانی سنتی اعصاب من دختر رو سوراخ میکنه. البته وقتی خواستم داد و بیداد کنم که پسره و هفت جدش غلط کردن، بابا حرف خوبی زد. گفت تو نمیخوای دیگه. خب دیگه تمومه.

مامان منتظره به آدمی که ندیدم، خانواده ای که ندیدم، و حتی خودشم نه میشناستشون و نه اصلا اونا ما رو میشناسن جواب مثبت بدم!؟حتما هم پسره ازین ریش و پشمیای بسیجی طوریه که من اصلا نمیپسندم. نه اصلا فکرشم نکن:) 

وقتی هم میشینم فکر میکنم به کارای مامان،بیشتر عصبانی میشم. من ازش درک توقع دارم، ولی اون تماما عادت کرده به سطحی دیدن. 

مامان و مامانش خیلی سر این قضیه با حرفاشون بهم فشار آوردن و منم حساس شدم و قطعا هم تا وقتی ایرانم فکر حتی در رابطه بودن با مرد ایرانی م نیستم. 

شاید اگه ازم میپرسید فرد ایده آلم کیه و درک میکرد اینطوری نمیشد.

شاید اگر کمی بیشتر میتونست بشنوه. ولی خب گوشاش رو کامل گرفته و اصراری به شنیده شدن از سمتش ندارم. به زور که نمیتونن منو وارد یه چرخه کنن؟ میتونن؟؟؟ 

پس نگرانیم بی جاست. میذارم انقد بگن تا خسته شن. من از دبیرستان مخالف مزدوج شدن بودم. دیگه چقدر مبخوان زور بزنن؟ :) 

جدا آخه ازدواج چی داره انقدر همه هولشن؟ 

بعدم من شدید الکراش اصن آدم تعهد نیستم:))) (قضیه دارک میشه...) 

  • ۰۱/۰۸/۰۲
  • Sekai desu

نظرات (۲)

بلاخره از گفتن زیاد خسته میشن

پاسخ:
عرفان بیخیالی رو میطلبه که منم پتانسیلشو دارم:)) 

😁😁😁

پاسخ:
🌝😁🏡🙊

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.