ذهن نشین

I'm Sekai and that's all

ذهن نشین

I'm Sekai and that's all

سلام خوش آمدید

فردی به نام سوسن

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۸، ۱۱:۵۱ ق.ظ

اینطوری میشه که میدونم با تمام مشغله و ظلم زندگی سعی میکنه لبخند بزنه، سعی میکنه کمک بکنه. 

امروز بعد از تمرین وقتی داشتم باهاش حرف میزدم، به خودم گفتم چی باعث شد برای من وقت بذاره؟ توی این یه ماه به ندرت بهم گوش می‌کرد. و من هر بار یادم میره آدمها می خوان گوش داده بشن نه این که گوش کنن.

و این زن یک تنه جور زندگی شو مثه خیلیای دیگه کشیده. مثل خود یوسفی. که با همچین چیز عجیبی توی دخترش داره دست وپنجه نرم میکنه و یک دنیا تنهاش گذاشتن.خوشحالم که سمت و سوی حرفه و زندگیم داره سمتی میره که بتونم برای اون و دخترش کاری بکنم.و قدرتشو طلب میکنم.از الله.

انقدر همه چیز پیچیده شده، که با تمام چیزی که از خودم سراغ دارم می بینم هنوز قلب تپیده شده برای خلق خداست (و ...) که سود قابل برداشت داره. 

به ابرها بگید برن. 

 

ابرها رفتن( 29 بهمن)

  • ۹۸/۱۱/۲۸
  • Sekai desu

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.